محل تبلیغات شما



سلام 

 

 

راستش نوشتن پشت هم ايده پردازى و همش آماده تو چنته چيزى براى گفتن داشتن كار آسونى نيس ، بعضى مطالب از براى گفتن و طى كردن رو حتى نميدونم چه شكلى از لاى كلمات سوا كنم ، هر روز شروع براى ذره اى به جلو رفتن ، ذره اى پيشرفت براى نوشتن عين رو مانيتور علائم حياطى ام و نگا كردنه …

اينروزا فك ميكنم حالا ايرادى هم نداره بابا عوضش با هم پيشرفت ميكنيم  

من  و شما ، شماهايى كه اين ها رو ميخونيد 

كم نيستن آدمايى ك سرِ رشته اى و گم كردن كه انگار بايد گم ميكردن و راهشون از همين گم شدن ها به نور و پيدا شدن ميرسه 

به خاطر همين با اين ك چند وقتيه كه تو پيدا كردن حتى عنوان مناسب واسه پست كردنمم موندم هى روحيه ميدم به خودم 

و طبق يه قانون نانوشته اى كه با خودم دارم تصميم ام روو اين بوده كه  "پيشروى هر طور كه شده صورت بگيره" 

قرار نيس همه ابعاد وجوهى اين پيمايش كنار هم تكميل باشه …حالى ، روزى ميرسه كه غلطك ما به زِمين خاكى عادت كنه يا اينكه زمين بال اخخخر هموارتر شه مِيبى ! 

لازم دونستم بگم اينجا اينو بهتون كه در حقيقت نوشتن من اينجا دليلش جز براى به هم نزديك شدن ثبت و سند

( كه خودم باشم ) 

براى همدلى كردن و هم مسير پيدا كردن تو راهيه كه ميدونم اگر هركس هاله يا سايه اش در مسير رؤيت شه بنا به هدايت شدن پا در مسير گذاشته و به نوعى برگزيده هست .

بنابراين توليد محتواى من اينجا صرفاً ابزار ماشينى من يا مَركبى جمود مانند نيست براى حمل روحى كه به قلم احتياج پيدا كرده بلكه دستاش از هر دو سمت زنجيره ايه كه تكميل كننده ى حيات حقيقى همه اوناييه كه تا اينجا رسيدن

( بنا بر آگاهى دريافت كرده اشون ) و از اين به بعد مسير هم قراره با هم پويش داشته باشيم .

قاعده كلى جهان به سمت آگاهى جهان شمول و صلح متمايلِ 

بنابراين هرميزان كه به آگاهى بخشى خودتون بپردازيد و كمك كنيد به اتوپياى واقعى و مشترك همه ما همراهان كمك ميكنيد ، خوشحالم كه اين متن امروز اينجا منتشر شد تا روزى كه مناسب ترين موعد مقرر هست تو اينجا اين رو بخونى و سرشار شى از شريانى كه سرازيرشدنش رو كلماتى جز لبخند روى لبت نميتونه بيانش كنه 

همچنين مسرورم از اين واژه ها كه با سقوطشون در جمجمه من پس از مدت ها مسئلت براى من به ارمغان مي آورند .

من از قيطاس روييدم .

ركن اصلى محتوايى وبلاگ در پست هاى اخير در قالب هاى متفاوتى بيان شده كوتاه سخن اينكه ؛ افرادى اينجا خواهند بود كه براى گم نشدن در جريان واقعى زندگى خير بلكه براى ساختن آنچه حقيقتاً در بن مايه براى جوانه زدن پنهان شده آماده دريافت

جريان نور و هوا هستند . 

توو چند روز اخير با واسطه هايى كه همواره ………


اينجا ميام مينويسم كه ثبت و سند برابر شه ثبت و سند كنار هم قدم بردارن يكى از اونيكى پيشى نگيره يا جا نمونه …

 

 

احوالات شما ؟

كسى جوياتون هست ؟ واقعا هر فعل رو تا شيره آخر ميچلونم وقتى استفاده ش ميكنما …

جويا ب معنى ١٠٠٪؜ ى ى ى  

خودتون چى ؟ جوياى خودتون هستين ؟

از اون هفته چهارشنبه تعطيل بودم و حسابى خستگى رو از تن و روان رنجور شستم 

اما اره بايد تنبيه شم … :(  چونكه سر نزدم ( راستيتش جوياى خودم نشدم ) 

نيگا ك ميكنم ميبينم هنوز نوك ميزنم به اول و آخر و وسط نوشتن هنوز نيمه نصفم انگار 

از بزرگان نقل هستش كه اگر ساليان سالم خوب باشى تو نوشتن و بيان ، باز كسي اون ابرهاى درهم و مه آلود رو به درستى نميتونه كنار بزنه تا عمق شفاف بركه مهارت نويسنده رو نشون خودش بده . 

اگر محتوى شما رو داخل يك جعبه بريزند طورى كه انگار اصلا وجود نداشته … آيا كسى جاى خالى اش رو حس ميكنه ؟

(جو پوى) 

تكان دهنده بود و انگيزشى براى وادار كردن من به نوشتن . 

 


از سر كار اومدم ، امروز سبك بود الحمدلله باز 

تو مسير برگشت پادكست اخرى كه دانلود كرده بودم و گذاشتم به گوش و محو مسير هرباره ى هرروز و مخمل سبز رنگ فَرِّ وردين شدم .

از سرى پادكست هاى بهترين ِ خودت شوى على يگانه بود كه از بطن و ريشه ادم و قلقلك مى داد .

از خاموش بودن نشخوار و صداى درونم راضى بودم و لحظه خودش و پيش چِشَمْ كِششششى ميداد ك … گسى اش كم از زيبايى سبزينه پيش رو تو جاده نداشت .

على يگانه تو اين قسمت بدجور دس گذاشته بود رو همون فكرى كه هميشه خارش منه !

اينكه " تو " چى كردى براى زندگى ات .  آيا توو مسير درست خودتى ؟

اگر ك اين ماه اخرين ماه زندگى ات باشه، كارايي كه در طى روز انجام ميدى و ادامه ميدى ؟؟

و من تو فكر فرو رفتم … به جايگاهم نگاه كردم از بالا ، به جبر به فشار ها ، به خواسته هاى دل خودم 

و نهايتاً اين مشاهده نشخوار ذهن منو بيدار نكرد ذهنم مثل آونگى به سمت معناى عاميانه تقدير و قضا در آمد و شد قرار گرفت 

و از درون خواستم كه يكبار براى هميشه مرز باريك مفهوم قضاو قدر وانتخاب و رقم زدن به دست خودى خود برام مشخص بشه .


از نظر من براى شدن هر چيزى در زندگى تك تك ما پروسه ويژه اى نياز به سپرى داره ، هر شخصى راه خودش رو براى اين بلوغ طى ميكنه و طريق وى منحصر به خود فرد هست … تجارب تو و تيست تو در كسب درس هاى كسب شده در مسير مدت زمان طول مسير رو رقم ميزنه ؛ تا اين پازل شخصى ما تكميل بشه 

اما آيا اين بين ما ادم ها واقعاً دست به انتخاب ميزنيم ؟

يا ظرف وجودى همه امان از پيش تعيين شده و مظروف تنها سير تكاملى براى نيل به همان ظرف مذكور است ؟

پاسخ چيست ؟ 

 


تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها